خواهران میرابال و جنبش 14 ژوئن

به گزارش وبلاگ ریاضیات، هر سه خواهر را به زور بیرون کشیدند، زیر مشت و لگد کشتند و بعد چنان صحنه سازی کردند که انگار آن ها در تصادف کشته شده اند. راننده بیچاره را هم کشتند تا شاهدی غیر خودی باقی نماند (البته حکومت آن قدر منفور و بدنام بود که کسی تصادفی بودن ماجرا را باور نکرد.)

خواهران میرابال و جنبش 14 ژوئن

میرابال ها 4 خواهر به نام های پاتریا، مینروا، دِده و ماریا ترزا بودند که 3 نفرشان در جبهه مخالفان رژیم حاکم جای می گرفتند و برای سرنگونی دیکتاتوری نظامی رافائل ترخیو - که آن موقع بر دومینیکن سیطره داشت - می کوشیدند؛ جنبشی که آنان در آن عضویت داشتند جنبش چهاردهم ژوئن نامیده می شد و کارش افشاگری درباره جنایت ها و مفاسد رژیم و نیز ایجاد آمادگی در مردم برای قیامی سراسری بود.

سرسخت ترین و بی پرواترین شان مینروا بود. ماریا ترزا که حدود 10 سال از خواهرانش کوچک تر بود بیشتر از همه از مینروا تاثیر می گرفت؛ هر چند همواره این حرف های عظیم ترین خواهرش، پاتریا را هم در ذهن داشت که می گفت: ما نباید اجازه بدهیم بچه های ما هم زیر سایه رژیمی تا این حد ظالم و فاسد عظیم شوند و باید با آن بجنگیم و آماده باشیم که اگر لازم شد از همه چیز حتی از جان مان بگذریم.

شوهران شان هم از مخالفان سرشناس رژیم حاکم و در زمان ماجرا از زندانیان سیاسی کشورشان بودند. در واقع خواهران میرابال از دیدار شوهران زندانی شان به خانه برمی گشتند که ماموران ترخیو راه آنان را بستند و خودروشان را متوقف کردند.

هر سه خواهر را به زور بیرون کشیدند، زیر مشت و لگد کشتند و بعد چنان صحنه سازی کردند که انگار آن ها در تصادف کشته شده اند. راننده بیچاره را هم کشتند تا شاهدی غیر خودی باقی نماند (البته حکومت آن قدر منفور و بدنام بود که کسی تصادفی بودن ماجرا را باور نکرد.)

هر چند این قتل اولین جنایت رژیم ترخیو نبود و حتی در آن دوره کار رایجی محسوب می شد، خبر مرگ میرابال ها جامعه دومینیکن را سخت تکان داد و حتی وجدان عده ای از درون حلقه حاکم را لرزاند.

به قول یکی از شخصیت های رمان سوربز نوشته یوسا حالا دیگر زن های بی دفاع را می کشند و هیچ کس هم صدایش درنمی آید. یعنی ما توی این مملکت این قدر توی کثافت فرو رفته ایم؟ وای بر من، یعنی توی این مملکت یک مرد هم نمانده؟

حدود 6 ماه بعد از این جنایت که خود ترخیو کشته شد و رژیمی که با موضوع او سرپا مانده بود سقوط کرد، بعضی از کسانی که از ماجرای قتل خواهران میرابال اطلاع داشتند، دهان باز کردند و از جزییات حادثه آن روز گفتند. حتی یکی از قاتلان هم به کاری که نموده بود، اعتراف کرد و گفت سر به نیست کردن خواهران میرابال دستور خود ترخیو بود و اگر ما آن ها را نمی کشتیم، ترخیو خود ما را می کشت.

ناگفته نماند دِده که شوهرش مبارز سیاسی نبود و او را هم از ورود به چنین مسائلی منع نموده بود تا همین چند سال پیش تا زمستان 2014 زنده بود. می گفت: اراده ای آن بالا خواست که من زنده بمانم و نام خواهرانم را زنده نگه دارم. او خودش 3 فرزند داشت و بعد از آن ماجرا هم سرپرستی 6 فرزند به جای مانده از خواهرانش را به عهده گرفت.

حدود 2 دهه بعد از قتل خواهران میرابال، گروهی از فمینیست های پیشروی آمریکای لاتین روز 25 نوامبر را روز پیکار با خشونت ضد زنان نامیدند و سال 1999 هم سازمان ملل آن را به رسمیت شناخت و مناسبتی جهانی گفت. این ضدیت فقط به خشونت های سیاسی محدود نمی گردد و هر نوع اذیت و آزار زنان حتی در خانه را هم دربرمی گیرد.

خواهران میرابال، شهدای ملی دومینیکن شناخته می شوند و به جز یوسا که قتل آن ها را پس زمینه رمان مشهورش قرار داد، جولیا آلوارز در رمان در زمانه پروانه ها نیز زندگی این خواهران را روایت کرد. پروانه ها لقب زیرزمینی میرابال ها در مبارزه با دیکتاتوری ترخیو بود.

منبع: فرادید

به "خواهران میرابال و جنبش 14 ژوئن" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خواهران میرابال و جنبش 14 ژوئن"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید