قایم باشک میان ملحفه های آویخته از بند در قلعه جی

به گزارش وبلاگ ریاضیات، اسفندماه که به نیمه می رسید، درخت های آلوچه باغچه حیاط خانه ها گل می دادند. کار اهالی قلعه جی با سفید کاری دیوارهای کاهگلی خانه، خیس کردن ملحفه های سفید در تشت های عظیم لاجورد برای استقبال از نوروز شروع می شد.

قایم باشک میان ملحفه های آویخته از بند در قلعه جی

وبلاگ ریاضیات - بهاره خسروی :استکان های کمر باریک لب طلایی، ظرف های چینی گل سرخی و... که از کنج صندوق خانه به مطبخ راه پیدا می کردند، با این کار اجازه ورود بچه ها به میهمان خانه، جوریدن کمدها و گنجه ها، سرک کشیدن به وسایل ممنوعه، به بهانه خانه تکانی، صادر می شد. بچه های شکمو هم این فرصت را غنیمتی می دانستند برای پاتک زدن به انبار خوراکی های مخفی خانه، مانند میوه های خشک شده و آجیل های آماده شده که مادر برای پذیرایی از میهمانان نوروزی از زمستان آنها را تدارک دیده بود. پس از خانه تکانی، نوبت خرید شب عید از آقا یحیی، فروشنده دوره گرد قلعه جی می رسید. وقتی می آمد با آواز مخصوص می خواند بیایید که یحیی آمده. خانم ها، بار آقا یحیی را که اغلب پارچه بود، به هوای جنس دندان گیری برای اهل خانه برای شب عید، حسابی رصد می کردند و بچه ها کنجکاوانه در گوشه چادر مادر برای کشف رنگ لباس سال جدید و ذوق خرید عیدانه مخفی می شدند. این ماجرا بخشی کوچکی از سنت ها و آداب نوروزی در قلعه جی، کوچه شهید مسعود رضوان کنونی، از نخستین محله های پازل دهم به روایت محمدرضا سهرابی از اهالی قدیمی این کوچه است.

  • سفیدکاری دیوارها

کوچه شهید مسعود رضوانی، مکان سابق قلعه جی علیا، با همه تغییرات و از میان رفتن فضای داخلی و ساخت و ساز خانه های جدید و برچیده شدن دیوارهای کاهگلی و در ورودی قلعه، صرف نظر از روزهای کرونایی امروز که باید خانه نشین باشیم، وقتی واردش می شوی و در آن قدم می زنی، هنوز می توانی حال و هوای قلعه را حس کنی. محمدرضا سهرابی ، راوی گزارش ما، دستی بر گرد و غبار صندوقچه خاطرات ذهنش می کشد و با یادی از روزهای خوش کودکی و شور و هیجان عیدانه اهالی قلعه، سر صحبت را باز می نماید: ساکن قلعه عظیمی بودیم که اهالی آن همه فامیل بودند و هیچ غریبه ای بین ما نبود. ورودی کوچه از سمت خیابان شهید سبحانی که امروز مدرسه دخترانه است، خانه نگهبان قلعه بود و برای حفظ امنیت اهالی، معمولا شب ها در قلعه را می بستند. یادش بخیر! دیوارهای کوتاه کاهگلی داشتیم که با آمدن بهار برای خانه تکانی و نو کردن، اغلب، دیوارها را با گچ سفید می کردند و این کار به اصطلاح، نوعی گردگیری و غبار روبی از فضای داخل خانه به حساب می آمد.

برای خانه تکانی، آب لوله کشی و گرم نداشتند. زمان خانه تکانی معمولا از اول اسفند ماه تا نیمه آن بود. در واقع خانم ها در دل سوز و سرمای زمستانی دست به کار خانه تکانی و استقبال از بهار می شدند. او در ادامه شرح می دهد: نخستین کار، گذاشتن ملحفه ها در تشت یا دیگ بر روی اجاق گاز و گرم شدن آب بود. برای سفید شدن محلفه های پر چرک و سیاه از لاجورد استفاده می کردند که پس از شست و شو این ملحفه ها را روی بند رخت آویزان می کردند، دویدن، قایم باشک بازی بچه ها در میان این محلفه های سفید، برای آنها لذت بخش ترین تفریح خانه تکانی عیدانه بود.

  • پیراهن دشدشه های آقا یحیی

اطراف قلعه تا چشم کار می کرد روستا و پر از زمین های کشاورزی بود. سیستم حمل و نقل مانند امروز پیشرفته نبود. برای اهالی قلعه خارج شدن از آن و رفت وآمد به سمت بازار حکم سفر به شهر را داشت. به همین دلیل، اهالی مایحتاج مورد نیازشان، به ویژه خرید های عیدانه اشان را از فروشندگان دوره گرد تهیه می کردند. در میان فروشندگان دوره گرد قلعه، یحیای پارچه فروش میان خانم های قلعه پر مشتری بود. آقا یحیی از سر قلعه که وارد می شد با آوازهای محلی و جمله معروف بیایید آقا یحیی آمده، همه مشتری ها را خبر می کرد. خانم ها برای خرید پارچه و دوختن رخت و لباس شب عید خانه، دورش حلقه می زدند. سهرابی با تعریف این خاطره ادامه می دهد: البته آقا یحیی به جز پارچه، اگر سفارش های دیگری را هم از اهالی می گرفت، شب های عید، جنس های متنوع تری مانند کفش و کیف و مواد خوراکی را هم در کوله بارش به همراه می آورد.

خانم ها پس از خرید، مهم ترین کارشان دوخت لباس شب عید برای اهل خانه به ویژه بچه ها بود. به گفته این ساکن قدیمی، مادرها معمولا برای عید دخترها دشدشه (پیراهن پر چین) و برای پسر ها کت و شلوار می دوختند.

  • سمنوپزان برای سین هفت سین

خانم ها از خان دوخت و دوز و خانه تکانی که گذر می کردند، نوبت به بخش خوشمزه های شب عید یعنی پخت سمنو و شیرینی های خانگی می رسید. سمنو، غذای مقوی و مهم ترین سین سفره هفت سین بود که پخت آن تا اردیبهشت ماه ادامه داشت. پخت سمنو در میان اهالی قلعه جی حکایت جالبی داشت که سهرابی آن را این گونه تعریف می نماید: ما و آقای حیدر علی عبدی و آقای حاجیان رسم سمنو پزان را برای شب عید، در خانه داشتیم.

از چند روز مانده به بهار، همه زن های قلعه برای تقسیم کار و پاک و خیس کردن گندم های سمنو، دور هم جمع می شدند که این به شب سال نو و بار گذاشتن دیگ سمنو می رسید. اکنون باید مردها پای کار می آمدند. برای مثال از امروز ساعت 4 بعدازظهر تا فردا 7یا 8 صبح، زمان توزیع سمنو، همه در کوشش و تکاپو و سرگرم کاری می شدند. این مراسم تا انتها دومین ماه بهار که هوا هنوز خنک بود، ادامه داشت. اما به سبب ترش شدن گندم در فصل تابستان کار سمنو پختن تعطیل می شد.

  • نان توتک و تنقلات شب عید

توتک، شیرینی خوشمزه و نوستالژیک قلعه نشینان جی برای ایام نوروز است. این شیرینی که از روغن و شکر و شیر تهیه می گردد. خانواده هایی هم که نوعروس داشتند در میان هدایایی پیشکشی شان باید توتک هم به آن اضافه می کردند.

راوی حکایت های نوروزی ما این را می گوید و ادامه می دهد: مهم ترین و جذاب ترین بخش ماجرای دید و بازدید عیدانه پر خوری ها و شکستن تخمه آجیل و خوردن میوه بود. زن ها از زمستان آجیل ها را با خشک کردن کشمش و تفت دادن گندم و شاه دانه برای ایام نوروز آماده می کردند. در این ایام، فروشنده دوره گردی که با خواندن این شعر آی شاه دونه، خدا دانه، علی دانه ،ایمان داره بار گردو، فندق می آورد با خرید کردن از او، آنها را نیز برای پذیرایی از میهمانان نوروزی به آجیل های خانگی اضافه می کردیم.

  • آداب پذیرایی از میهمانان نوروزی

اما بعد از این همه برو بیا و تدارکات نوروزی، لحظه نو شدن و تحویل سال با صدای توپ مخصوص یا اذان خوش، صدای دل انگیزی داشت. اهالی آمدن بهار و نوروز را جشن می دریافتد. این شروع ماجرای دید و بازدید بود که سهرابی ما را همسفر خاطراتش می نماید: بعد از توپ سال نو، مردها برای عید مبارکی راهی خانه کدخدا می شدند. براساس رسم، باید اول کوچک ترها به دیدن عظیم ترها می رفتند. معمولا هر خانه یک میهمان خانه داشت که این اتاق ها را برای نوروز سفید می کردند و در همان جا هم سفره هفت سین را تا انتها نوروز می چیدند. میهمان ها با استکان های کم باریک قرمز بلوری دور طلایی مخصوص عید با نعلبکی هم رنگش پذیرایی می شدند. استفاده از لیوان های عظیم را بد و توهین به میهمان می دانستیم. البته به جز این ابزار باید برای پذیرایی و صرف خوردنی ها، سفره ای مخصوص و جدای از سفره هفت سین در گوشه اتاق پهن می کردیم.

به گفته ساکن قدیمی قلعه جی، بخش جذاب عید به ویژه برای بچه ها عیدی دریافت بود که صاحب خانه متناسب با شرایط اقتصادی خود به میهمان هایش عیدی می داد. برخی ها پول و برخی لباس هدیه می دادند.

منبع: همشهری آنلاین

به "قایم باشک میان ملحفه های آویخته از بند در قلعه جی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قایم باشک میان ملحفه های آویخته از بند در قلعه جی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید